برای نخستین سال درگذشت مهشاد ، برای خبرنگار امروز به اندازه تمام خنده هایت می گرییم!
|به گزارش باغ من تو بخند مهِ شاد، تو بخند نوعروس رسانه، تو همچنان لبخند بزن… ما ـ خبرنگاران ـ به اندازه تمام خنده هایت می گرییم.
مرور سرنوشت تو دشوار می باشد، از تو نوشتن سخت تر.
چگونه بازگو نماییم حقیقت تلخ رفتنت را. به که بگوییم داغ از دست دادن خواهر کوچکمان را فقط چند روز پیش از رفتن به خانه بخت. چطور ترسیم نماییم لحظه ای که تورهای سپید، رخت عزا شدند و نُقل ها، خرما.
مهشاد و لبخندهایش را یک سال است که برای همیشه در قطعه نام آوران جا گذاشته ایم و حالا ما مانده ایم و غمی سنگین که هر روز همچون پیکانی تیز قبلمان را نشانه می گیرد و دردش یک لحظه رهایمان نمی کند.
همه ما ـ خبرنگاران ـ گریستیم آن شب؛ آن شب که برای همیشه از دستت دادیم و تو «عروس خوشه های اقاقی» شدی.
در این یک سال، قلم های هر کدام از ما مشتی بودند در جهت دادخواهی؛ دادخواهی از خون تو، از خون ریحانه که در آن روز دوم تیر ماه به زمین ریخت؛ بعد از آن بود که نوشتیم: احقاق حق با دنبال کردن رد خون خبرنگاران.
یادمان نمی رود چه قول هایی گرفتیم و چه وعده هایی دادند.
یادمان نمی رود در آن روزهای سخت از دست دادنت، با چشم های گریان از مسئولان وعده تدوین آئین نامه ای را گرفتیم برای حفظ جان خبرنگاران در سفرهای کاری، اما هنوز هم که هنوز است به آن عمل نشده.
یادمان نمی رود حقوقدانان، از پروتکل هایی گفتند که لازم است برای مأموریت های اداری نیروهای رسمی و کارمحصولی رسانه ها تدوین شوند و بر ضرورت یک رابطه سازمانی برای برخورداری از حقوق صنفی خبرنگاران تاکید نمودند.
فراموش نمی نماییم که استادانمان در همراهی با ما، تاکید نمودند که روابط عمومی سازمان ها در سفرهای خبرنگاران، باید نفع مردم را لحاظ کنند و نه تبلیغات خودشان. این که سفرها باید کاملا دقیق و برنامه ریزی شده باشند و مطمئن ترین وسیله ممکن را برای ایاب و ذهاب فراهم نمایند. (بخش هایی از صحبت های محمد مهدی فرقانی/ استاد ارتباطات در گفتگو با ایسنا)
امروز که به یاد تو در اولین سالگرد پرپر شدنت به عزا خواهیم نشست، بار دیگر مرور می نماییم مطالباتمان را. بار دیگر طلب می نماییم حقت را.
مهشاد جان تو بخند… ما امروز به اندازه تمام خنده هایت می گرییم، اما همچنان قلم هایمان دست از طلب بر نخواهند داشت.