مهر بررسی می کند خشاب آخر کلانتری برای حیات وحش

باغ من: کلانتری به محض ورود به سازمان محیط زیست شمشیر را مقابل حیات وحش کشور بست و اقدامات بعدی او شاید حتی در خیال مخالفانش هم نمی گنجید. اما خشاب آخر کلانتری کدام گونه ها را هدف گرفته است؟
خبرگزاری مهر، گروه جامعه- مسعود بُربُر: «نباید مساله آب را با مساله جزیی تری مثل چند یوزپلنگ کمرنگ نماییم.» این اولین اظهار نظر رئیس سازمان «حفاظت» محیط زیست بود در اولین نشست خبری اش، درباره نماد حیات وحش ایران. عیسی کلانتری در نخستین جمله ای که در زمان مسئولیتش در این سازمان درباره حیات وحش بر زبان راند، یوزپلنگ را مسأله ای جزئی نامید. اما بی توجهی و خوارشمردن مساله حیات وحش توسط کلانتری طی سال های مسئولیتش در سازمان متولی حیات وحش کشور تنها به این جملات محدود نماند. چندین برنامه عمل جامع گونه های مهم کشور بودجه دریافت نکرده و نیمه کاره رها شدند، تنها طی یک ماه ده ها هزار پرنده در میانکاله مردند، برای شکار ۲۰۰ هزار پرنده تنها در استان تهران مجوز صادر شد، گورخرها در سمنان به دست مأموران عیسی کلانتری حین جابه جایی تلف شدند، مالچ پاش ها دشت های جنوب را سیاه کردند و محیط زیست جای آنکه جلویشان را بگیرد تاییدشان هم کرد، خرس های شمال زیر ضربات چوب و چماق و به شکلی وحشیانه کشته شدند، و سرانجام در آخرین اقدام، تنها یوزه ای موجود در اسارت کشور با اقدامی عجولانه و پنهانی، بدون حضور کارشناسان و رسانه ها و به شکلی بسیار خطرناک هدف دارت های بیهوشی قرار گرفتند تا با جعبه های غیراستاندارد جابه جا شوند. کلانتری در اولین گفتگوی اختصاصی اش در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر، درباره کشتار خرس ها در شمال کشور اظهار داشت: آن بیچاره ای که خرس را در گلستان کشت من پرسیدم گفت خب چه کار می کردم؟ می گذاشتم خرس دهدار را می خورد؟ من خواهشم این است که شماها این مسائل را شلوغش نکنید. من نمی توانم همه مسائل را ول کنم به حیوان بچسبم.
به راستی کلانتری با حیات وحش چه کرد؟
نماد محیط زیست ایران، سیبل نشانه گیری کلانتری
از اولین روزی که نام کلانتری بعنوان رئیس سازمان محیط زیست بر زبان ها افتاد چندین گفتگو و سخنرانی از وی در رسانه ها منتشر گردید اما نامی از حیات وحش نرفت. تا اینکه سرانجام در اولین نشست خبری اش اظهار داشت: نباید مساله آب را با مساله جزیی تری مثل چند یوزپلنگ کمرنگ نماییم. هنوز اعتراضات محیط زیستی ها به این جملات دون شأن انسانی و دور از مسئولیت رئیس سازمان محیط زیست تمام نشده بود که کلانتری در همایش بررسی ساختار تشکیلاتی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست ایران اظهار داشت: باید بپذیریم یوزپلنگ ایرانی نیز مثل خیلی از گونه های ایرانی از بین رفته محکوم به نابودی است. وی در مصاحبه با خبرنگار مهر مدعی شد: اگر ۱۰ قلاده یوزپلنگ را در منطقه ای فنس کشی شده به وسعت ۱۰ هزار هکتار که زیستگاه خود گونه نیز است، نگهداری می کردیم و غذای کافی در اختیار آنها قرار می دادیم فرصت حفظ و حتی تکثیر برای این گونه فراهم می شد. این یوزپلنگ ها چون غذا داشتند تکثیر هم می شدند و بعد می توانستیم گونه های تکثیر شده را در طبیعت رها نماییم. کارایی این ایده را کارشناسان هم تائید کرده اند. بااینکه هیچگاه مشخص نشد این کارشناسان مورد ادعای کلانتری در آن زمان چه کسانی بوده اند اما شاید بتوان ریشه اتفاق تلخ اخیر در جابه جایی غیرمسئولانه یوزه ای پردیسان را در همین جملات جستجو کرد. کلانتری در این مصاحبه در پاسخ به اینکه هدف از حفظ یوز تنها بقای این حیوان نیست به بهانه یوز اجازه ندهیم زیستگاه تخریب شود، اشاره کرد: زیستگاه یوز صد کیلومتر و دویست کیلومتر نیست. زیستگاه یوز یک چیزی در حدود ۳۰۰ هزار کیلومتر مربع است. زیستگاه یوز حدود ۳۰ میلیون هکتار است [!] برنامه های حفاظت از یوزپلنگ برنامه های فضایی و تخیلی است. شما نمی توانید ۳۰ میلیون هکتار را به خاطر ۴۰ تا یوز بگویید که هیچکس نباید وارد شود. جملاتی که صراحتاً نشان میدهد مشکل اصلی کلانتری با یوزها ایجاد مزاحتمشان برای کارهای توسعه ای، صنعتی و البته معدنی در زیستگاه های یوز و مناطق حفاظت شده است.
ده ها هزار پرنده مردند و کسی نفهمید چرا
مرگ و میر پرشمار و بی سابقه پرندگان در تالاب میانکاله که ذخیره گاه زیست کره عنوان گرفته است، از دیگر فجایع حوزه حیات وحش در دوره ریاست کلانتری بر سازمان محیط زیست بود. طی پاییز و زمستان سال ۹۸ دست کم بیست هزار پرنده تلف شدند و هیچگاه دلیل مشخصی برای این اتفاق اعلام نشد. برخی مسئولان از سم بوتولیسم بعنوان عامل مرگ و میر نام بردند و برخی شکارچیان در بیانه ای رسمی مدعی شدند که این قتل عام کار آنها بوده تا انتقام خودرا از سازمان محیط زیست و محیط بانان خدوم کشور بگیرند! سخنان مسئولانی چون رئیس سازمان محیط زیست و نهادهایی چون سازمان دامپزشکی کشوری درباره مسمومیت بوتولیسم یا وقوع آنفولانزای فوق حاد خیلی از کارشناسان را قانع نکرد. اسماعیل کهرم، پرنده شناس، با اشاره به از بین رفتن “۱۷ هزار بال پرنده فلامینگو، آوست، پلیکان و … اظهار داشت: برای آنکه پای پلیس، آگاهی و دادگاه پیش کشیده نشود با بهانه سم بوتولیسم موضوع را حل و لاپوشانی کرده اند. همایون خوشروان، مجری طرح بین المللی اثر نوسانات دریای خزر بر محیط زیست مناطق ساحلی نیز با اشاره به اینکه بیشترین حجم پرندگان تلف شده مربوط به فلامینگوها و چنگرهاست و زیستگاه این دو گونه با هم متفاوت می باشد اظهار داشت: این شرایط مرا برای پذیرش بوتولیسم بعنوان علت مرگ پرندگان گرفتار تردید می کند. در زیستگاه فلامینگوها اصلاً جلبک وجود ندارد که بخواهد بمیرد، کراتین شود یا پوسته آن تخریب شود و سم بوتولیسم ایجاد کند. چطور می توان پذیرفت که عامل مرگ این پرنده سم بوتولیسم باشد در جایی که اصلاً مواد آلی وجود ندارد؟ او همینطور ادعای شکارچیان در خصوص سم ریختن به نشانه اعتراض را نیز مردود دانست و اظهار داشت: در این صورت چرا فقط پرنده تلف شده است؟ همین که نمی بینیم آبزی گرفتار مرگ و میر شده باشد به بررسی بیشتری نیاز دارد. معمای مرگ و میر پرندگان میانکاله هیچگاه پاسخ روشنی نیافت و تنها اتفاقات تلخ سال قبل و سرانجام شیوع بیماری کرونا بود که این ماجرا را به حاشیه برد. پنج گورخر مردند، باقی گورها گریختند
اوایل مهرماه ۱۳۹۷، در امتداد اجرای طرحی موسوم به «احیا» ی گورخر در کویر ملی، ۱۰ گورخر از سایت تکثیر و پرورش توران به قرنطینه کویر منتقل شدند اما جعبه های حمل غیراستاندارد و شیوه حمل نامناسب، به تلفات ۵۰ درصدی منجر گردید و ۵ گور بر اثر جراحات وارده تلف شدند. در مرحله بعدی، فرار ۵ گور باقی مانده، حالا این پروژه را با شکست صد در صدی همراه کرد. این دفعه هم واکنش سازمان محیط زیست نخست تکذیب و سپس تهدید رسانه ها بود اما سرانجام با عذرخواهی اداره کل محیط زیست استان سمنان به پایان رسید. عباسعلی دامنگیر، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سمنان، ضمن اظهار تأسف مجدد بابت تلف شدن پنج رأس گورخر در پروژه انتقال از پارک ملی توران به پارک ملی کویر، از تمام مردم، دوستداران محیط زیست و حیات وحش و مسئولان سازمان، رسماً عذرخواهی و معاون محیط زیست طبیعی آن استان را از سمتش عزل کرد.
وی دلیل این اتفاق ناگوار را «قصور، کوتاهی و اشتباه پرسنل» در این امر خطیر دانست و مشخص نشد خاطیانی که قصورشان منجر به مرگ چند رأس از یک گونه باارزش و در معرض خطر کشور است چه تاوانی پرداختند.
وقتی شکارچیان متولی حیات وحش کشور می شوند
زمانی که کلانتری سعید نمکی را بعنوان مشاور ویژه خود در امور حیات وحش برگزید آه از نهاد محیط زیستی ها بلند شد. فعالان محیط زیست از سال ها پیش نمکی را بعنوان یک شکارچی فعال و مدافع سرسخت شکار می شناختند و چنین فردی قرار بود سیاست های سازمان متولی حیات وحش کشور را جهت دهی کند. بااینکه با رفتن نمکی به وزارت بهداشت شاید هیچ کس به اندازه محیط زیستی ها شادمان نشدند اما سیاست های وی در سازمان ادامه یافت. تنها در یک نمونه در دوره مدیرکلی کیومرث کلانتری بر محیط زیست استان تهران، تصمیم گرفته شد در این استان به میزان «نامحدود» پروانه شکار پرنده صادر کنند. آن گونه که یک منبع مطلع در سازمان محیط زیست به خبرنگار مهر اعلام نمود هر متقاضی که با اسلحه مجاز به اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران مراجعه کند می تواند مجوز شکار پرنده دریافت کند، بی آنکه هیچ محدودیتی در تعداد پروانه های صادر شده وجود داشته باشد. بیش از ۲ هزار متقاضی شکار پرنده تنها در ایام نخست، از این اداره کل مجوز گرفتند و با حسابی سرانگشتی می شد محاسبه کرد که تا اختتام بهمن ماه، بیش از ۲۰۰ هزار پرنده از آسمان استان تهران حذف می شوند. بااینکه کیومرث کلانتری از اداره کل محیط زیست استان تهران رفت اما مقامی بالاتر یافت. فردی که دستور صدور مجوز نامحدود برای شکار صادر کرده بود بعنوان معاون طبیعی سازمان محیط زیست یعنی بالاترین مقام مسئول در زمینه حیات وحش کشور بعد از کلانتری انتخاب گردید. فردی که البته همچنان بر سر کار است و حواشی حضورش در این معاونت هر روز با ضربه تازه ای به حیات وحش کشور همراه بوده است.
گلوله های سیاه، برای زیستگاه های جنوب
از پر سر و صداترین حوزه های فعالیت کلانتری در سازمان محیط زیست مبارزه با مساله آلودگی هوا و ریزگردها بود و این دفعه نیز خسارت مستقیم این جنجال ها به جان حیات وحش افتاد. شن زارهای خوزستان که زیستگاه گونه های کمیاب مختلفی همچون آهوی شنی است و اساساً کانون ریزگرد هم نیست با هزینه بیت المال مورد هجوم مالچ پاش ها قرار گرفت. اما محیط زیست خوزستان این اقدام را تأیید هم کرد تا حیات وحش این مناطق نیز از برکات دوران تصدی کلانتری بر سازمان محیط زیست بی بهره نمانند. فعالان محیط زیست در این زمینه اعلام کردند: مالچ پاشی موجب از میان رفتن علوفه و گیاهان منطقه ماسه زارها و به دنبال آن نابودی تنوع زیستی منطقه می شود. تا کی مقرر است نسخه های غلط برای طبیعت خوزستان پیچیده شود و اندک ذخایر حیات وحش را عمداً نابود کرد؟ بجای مالچ پاشی جلوی انتقال آب سرشاخه های کارون و کرخه و مارون را بگیرند. خشاب آخر کلانتر، سهم کدام گونه می شود
با این وجود، رویکرد تهاجمی به یوزها، مرگ و میر پرندگان در میانکاله، صدور مجوز شکار، و تخریب زیستگاه ها، تنها قسمتی از اقدامات کلانتری در حوزه حیات وحش بوده است. چندین برنامه عمل ملی برای گونه های در معرض خطر کشور که در دست تهیه بودند عملاً در سال های اخیر رها شدند. بااینکه آن گونه که مدیران مربوطه اعلام نمودند مشکل این برنامه های عمل عدم اختصاص بودجه بود اما اگر حیات وحش برای کلانتری اولویت داشت بجای طرح های خطرناکی همچون بایوجمی، دفاع مصرانه از تراریخته ها یا همکاریهای اعجاب انگیز با صنایع و معادن برای تخریب زیستگاه ها، می شد با تنها اندکی از بودجه این طرح های مخرب آن برنامه های عمل را سرپا نگه داشت و حتی به سرانجام رساند. با این همه هنوز مانده تا ریاست این تهدید یک نفره مقابل حیات وحش کشور، بر سازمان متولی حیات وحش کشور اختتام یابد. هنوز باید به انتشار و تماشا نشست تا مشخص شود کلانتری در خشاب آخر برای گنجینه غنی، دیرین و باارزش حیات وحش کشورکه نفس های پایانی را می کشد چه تیرهایی را ذخیره دارد.

منبع: