تاملی بر آلودگی های جنوب استان بوشهر همزمان با روز ملّی هوای پاک؛ نفس عمیق ممنوع!

باغ من: بوشهر آلودگی کلمه ی قشنگی نیست اما وقتی برای پایتخت و کلان شهرهایی مانند اصفهان و مشهد باشد می تواند بسیار پر سر و صدا و خبرساز شود اما آلودگی در شهرهایی مانند عسلویه و کنگان حتی واکنش کوچکی از طرف مسئولان ملی به خود نمی بیند. این درحالی است که آلایندگی در جنوب استان بوشهر نفس ساکنان این منطقه را گرفته و مدت هاست که از نفس عمیق و هوای پاک غافل مانده اند…
به گزارش باغ من به نقل از ایسنا، اخبار و آمار رسمی از میزان دقیق آلودگی انتشار آلایندگی ها در مناطق جنوبی استان بوشهر و شهرهایی مانند کنگان و عسلویه که از مناطق شدیداً آلوده به کشور هستند در دست نیست و سازمان محیط زیست تا حالا از در اختیار قرار دادن آمار و یا اطلاعات دقیق از میزان و منابع آلاینده مناطق خودداری کرده؛ این در حالیست که رسانه ها، فعالان اجتماعی و ساکنان عسلویه در طلب سهم خود از هوای پاک و دانستن درباره منابع آلودگی محیط زندگیشان هستند.
مطابق آنچه قانون هوای پاک تاکید کرده «آلودگی هوا انتشار یک یا چند آلاینده شامل آلاینده های جامد، مایع، گاز، پرتوهای یون ساز و غیر یون ساز، بو و صدا در هوای آزاد، به صورت طبیعی یا انسان ساخت، به مقدار و مدتی که کیفیت هوا را به شکلی تغییر دهد که برای سلامت انسان و موجودات زنده، فرآیندهای بوم شناختی (اکولوژیکی) یا آثار و ابنیه زیان آور بوده و یا سبب از بین رفتن یا کاهش سطح رفاه عمومی گردد تعرف شده است و تمامی اشخاص، دستگاهها و مؤسسات شامل دولتی و غیردولتی و دستگاه هایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر و یا تصریح نام است و تمامی اشخاص مستقر در مناطق آزاد تجاری – صنعتی، مناطق ویژه اقتصادی، شهرک ها و نواحی صنعتی موظفند تا مقررات این قانون را رعایت نمایند. سازمان مسؤول نظارت بر حسن اجرای این قانون است.»
همچنین طبق ماده ۱۲ این قانون «سازمان مکلف است که تمامی مراکز و واحدهای صنعتی، تولیدی، عملیات معدنی، خدماتی، عمومی و کارگاهی را که آلودگی آنها بیش از حدمجاز مصوب است، مشخص نموده و مراتب را با تعیین نوع، میزان آلودگی، وسعت منطقه تحت تأثیر و حساسیت منطقه به مالکان یا مسؤولان یا مدیران عامل و یا بالاترین مقام تصمیم گیر واحد ابلاغ کند تا در مهلت معینی که توسط سازمان تعیین می شود نسبت به رفع آلودگی یا تغییر تولید یا تغییر پروسه تولید یا تعطیلی کار و فعالیت خود (براساس نوع آلودگی و ماهیت پروسه کنترلی) اقدام نمایند. درطی مدت تعیین تکلیف این واحدها، طبق مفاد این قانون، به واحدهای مذکور، جریمه ایجاد و انتشار آلودگی تعلق می گیرد.»
ماده ۱۲ دو تبصره دارد که تبصره اول می گوید «تصمیم گیری درباب تعطیلی کامل کار و فعالیت کارخانجات، معادن بزرگ و واحدهای آلاینده بزرگ که تأثیرات ملی و منطقه ای دارند بر عهده ستادی متشکل از وزیر صنعت، معدن و تجارت، رئیس سازمان، استاندار و بالاترین مقام دستگاه ذی ربط است.»
در تبصره ۲ نیز آمده است «در صورت عدم اجرای مفاد این ماده، در آخر مهلت مقرر، سازمان از ادامه فعالیت آنها جلوگیری نموده و متخلف را جهت پیگرد قضائی، طبق مفاد این قانون به مرجع صالح قضائی معرفی می کند. واحد تولیدی علاوه بر جبران خسارات وارده به پرداخت جریمه نقدی معادل سه تا پنج برابر خسارات وارده به محیط زیست محکوم می شود. مجازات مقرر در این تبصره درباب مالکان، مسؤولان و مدیران کارخانجات، واحدها و کارگاه های تولیدی، صنایع نفتی و گازی، نیروگاه ها و سایر واحدهای تولیدی، خدماتی و معدنی آلوده کننده نیز که بعد از تعطیلی، رأساً و بدون کسب اجازه از سازمان اقدام به بازگشایی و ادامه فعالیت آنها نمایند، اعمال می شود.»
روز هوای پاک در دنیا تحت عناوین مختلف همچون روز بدون خودرو، روز بدون دود و… نامگذاری شده است. در ایران نیز بحران آلودگی هوا در تهران و شهرهای آلوده آن، مسئولان ستاد اجرائی کاهش آلودگی هوا را بر آن داشت تا بمنظور ایجاد حساسیت در میان اقشار مختلف جامعه، از سال ۱۳۷۴ روز ۲۹ دی ماه را بعنوان روز ملی هوای پاک اعلام نمایند.
هدف از اعلام روز ملی هوای پاک ایجاد حساسیت در میان اقشار مختلف جامعه بوده است. اما نقاطی در کشور وجود دارند که از این حرف و قانون بهره چندانی نبرده اند و در این روز با دنیایی از حسرت تنها به اخبار و پوسترها و شعارها نگریسته و این امید را در دل می پرورانند که روزی نیز این قانون و هوای پاک به آنها نیز برسد. اما در نهایت آنها می مانند و یک دنیا پرسش و دم و بازدمی که هوای آلوده را به سینه آنها می کشاند تا سرطان و آسم و یا سایر بیماریهای تنفسی و دیگر مشکلات حاد را برای آنان به یادگار بگذارد…

دکتر شکرالله فرخی، متخصص بیماریهای سیستم ایمنی و آلرژی در گفت وگوی مفصلی که در اردیبهشت سال قبل با خبرگزاری ایسنا انجام داده است به تشریح اثرات آلودگی های عسلویه پرداخت. او و همکارانش در دفتر “دبیرخانه ی پایش آلودگی های صنایع نفت، گاز و انرژی و اثرات آن بر سلامت” نه فقط منطقه عسلویه، بلکه اثرات آلودگی را بر مردم اطراف نیروگاه ها و پتروشیمی های شمال استان بوشهر و همین طور مردم خارگ مورد توجه قرار دادند اما به سبب بحران موجود در منطقه عسلویه و اینکه این منطقه بعنوان یک منطقه ی اورژانسی برای آنان مطرح شده بود تمرکز اولیه را بر منطقه عسلویه قرار دادند.
فرخی که متخصص ایمونولوژی بالینی (MD، PhD) و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی بوشهر است، با اشاره به برخی قوانین در حوزه صنایع نفت و گاز مستقر در مناطق، گفته است: «در دنیا مسئله ای تحت عنوان HIA (ارزیابی اثر صنایع بر سلامت) وجود دارد که WHO از سال ۱۹۹۲ آنرا به رسمیت شناخته و رویکرد آن این است که تمام صنایع بزرگ در ابتدای راه اندازی باید پیوست سلامت داشته باشند؛ یعنی پیش بینی اینکه طرح قبل و حین راه اندازی و بعد از آن که افتتاح شد چه آثار و عوارضی بر روی محیط زیست و ساکنین اطراف خود به وجود می آورد و در قبال عارضه ای که ممکنست برای مردم ایجاد کنند چه تمهیداتی را باید اتخاذ کند و علاوه بر تدوین پیوست سلامت، برمبنای استانداردها پیش رفته و خروجی ها و آلاینده ها را استاندارد کند که متأسفانه در کشور ما این مساله در شهریور ماه ۹۲ ابلاغ گردیده است، یعنی از ۵-۶ سال قبل، در صورتیکه شرکت های حاضر در عسلویه ۱۵ تا ۲۰ سال است که در حال فعالیت هستند، بدین سبب طبیعی است که خیلی از این شرکتها متأسفانه هیچ اطلاعی از پیوست سلامت ندارند چون از آنها خواسته نشده است.»
این دبیرخانه توسط دانشگاه علوم پزشکی استان بوشهر با اهدافی چون پایش دائمی عوامل خطرساز و آلاینده های حاصل از صنایع و تاثیر آنها بر سلامت مردم استان، پایش دائمی شیوع و بروز بیماریهای حاصل از اثرات آلاینده های صنایع، برگزاری کنفرانس های سالیانه در رابطه با اثرات صنایع بر سلامت جهت افزایش آگاهی بخشی مردم و مسئولان، گزارش سالیانه نتایج حاصل از عملکرد پایش عوامل خطرساز، آلاینده ها و بروز بیماریها، نگارش و تصویب پیوست سلامت صنایع بزرگ فعال در استان بوشهر، تدوین و اجرای برنامه ملی سلامت ساکنین در معرض خطر آلاینده های ناشی از صنایع افتتاح شد.
با این حال مطالعه جامع و کاربردی که اثرات و عوامل آلودگی ناشی از صنایع نفت و گاز و یا نیروگاه اتمی بوشهر را مشخص نماید انجام نشده و بنظر می رسد با اهمیت ترین وظیفه و کارکرد این دفتر و دانشگاه علوم پزشکی بعنوان بانی سلامت مردم بررسی شیوع بیماریها و پیگیری اجرای پیوست سلامت در رابطه با صنایع آلاینده باشد.

نتایج مطالعه ای که سال ۹۵-۹۶ توسط دکتر شکرالله فرخی، عضو رسمی آکادمی آلرژی آمریکا بعنوان تنها مطالعه حوزه سلامت، با محور بررسی بیماریهای آسم و آلرژی در عسلویه انجام شده است، نشان دهنده شیوع فوق العاده بالای بیماریهای آسم و به تبع آن بیماریهای حساسیتی دیگر در عسلویه در مقایسه با شهرهای دیگر بوده و این میزان در مقایسه با مناطق دیگر دارای آلودگی چون اهواز بسیار بیشتر است، به شکلی که در جدول مقایسه ای میزان شیوع این بیماریها در عسلویه ۱۵ و در اهواز ۹ درصد بوده است.
به گفته فرخی مهم ترین ابزاری که می تواند صنایع حاضر در منطقه عسلویه شامل فازهای مختلف گازی و شرکت های پتروشیمی را قانع کنند که آلودگی ایجاد می کنند و این آلودگی اول به محیط زیست و به دنبال آن به انسان لطمه خواهد زد، مطالعات علمی است و هیچ چیزی بهتر از نتایج این مطالعات نمی تواند نفوذ داشته باشد.
سال گذشته عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در مسافرت به استان بوشهر برای جهت بررسی وضعیت راه اندازی منطقه ویژه شمال استان با اعلان اینکه ساکنان عسلویه در معرض تهدید سلامت هستند، عنوان کرد: نگذاریم فاجعه عسلویه در بوشهر تکرار شود و بلای عسلویه باردیگر بر سر بوشهر بیاید. مردم بدانند که امروز خود پرسنل و کارمندان و کارکنان نفتی عسلویه در معرض تهدید سلامت هستند. یک عده می خواهند سرمایه گذاری کنند، یک عده کار کنند و یک عده هم از آلودگی بمیرند! و این در حالیست که این اظهارات بارها و بارها از جانب بالاترین مقام سازمان محیط زیست کشور عنوان شده است مانند جمله معروف “حق نداریم اشتباهات عسلویه را در مکران تکرار کنیم” که در جلسات مختلف و به بهانه های گوناگون عنوان شده اما هیچ وقت مشخص نشده چرا این اشتباهات در عسلویه صورت گرفته و چرا برای جبران آن قدمی برداشته نمی گردد…
اینکه محیط زیست نمی خواهد یک عسلویه دیگر بیافریند -در صورت صحت داشتن- خبر خوب و قابل تقدیر و شاید هم مسرت بخشی باشد اما چرا با وجود اینکه می دانند یک فاجعه انسانی در عسلویه رخ داده اقدام عملی و مهمی برای حل این مشکلات انجام نمی شود؟ چرا برای تمام بیماریها و مشکلاتی که بر سر مردم و ساکنان عسلویه و یا سایر افرادی که به سبب اشتغال و یا با هر دلیل دیگری در این منطقه رفت وآمد و سکونت دارند می آید فکری نمی شود؟ و چه چیز مسئولان محیط زیست را نسبت به ابر سیاه آلودگی که بر آسمان عسلویه پرده کشیده بی تفاوت کرده است؟
سال هاست که از نیاز عسلویه به هوای پاک چشم پوشی شده و فلرهایی که می سوزند و آلاینده ها را در هوای عسلویه منتشر می کنند نادیده گرفته شده اند اما چرا آلودگی شدید و پرخطر آب و هوا و خاک این منطقه نمی تواند احساس مسئولیت و دغدغه مندی، تعهد یا حتی دلسوزی افراد مسئول و مدیران را برانگیزد تا فکری به حال فردای آلوده نشینان عسلویه نمایند؟

منبع: