دستاوردها و هزینه های پیوستن به توافق نامه آب و هوایی برای ایران (۱) پیوستن به توافق پاریس سدی بالقوه جلوی رشد اقتصادی آینده است
|باغ من: یک پژوهشگر سیاست گذاری انرژی اعتقاد دارد پیوستن به موافقت نامه پاریس سدی خودساخته جلوی رشد احتمالی اقتصادی کشور در آینده است و هزینه های قابل توجهی هم دارد که منابع تامین آن مشخص نمی باشد.
خبرگزاری مهر، گروه جامعه- مسعود بُربُر: در آخرین روزهای سال ۲۰۱۵، سران ۱۹۵ کشور جهان همچون ایران در نشستی شرکت کردند که به نگرانی مردم جهان درباره تغییر اقلیم اختصاص یافته بود و پیمان پاریس را به دنبال داشت. پیمانی که بر مبنای آن کشورهای عضو تعهداتی را در قبال کاهش تولید گازهای گلخانه ای می پذیرند و در قبال این تعهدات مزایایی را از کشورهای پیشرفته دریافت می کنند. پیمانی که پیوستن به آن در ایران فراز و نشیب های بسیاری را طی کرد و هنوز هم مورد بحث موافقان و مخالفان است.
اکنون با گذشت دو سال و نیم از برگزاری این نشست جهانی سرنوشت عضویت ایران در آن همچنان نامشخص است. برای فهم بیشتر چرایی این مورد به سراغ عسگر سرمست، پژوهشگر حوزه سیاست گذاری انرژی رفتیم و در این باره با او گفتگو کردیم.
لطفاً در آغاز بفرمایید پیوستن ایران به توافق نامه پاریس هم اکنون در چه وضعیتی به سر می برد و مراحل آن تا کجا پیش رفته است؟
پیوستن به این موافقت نامه یک فرایندی داشت که در مجلس تصویب گردید اما شورای نگهبان ایرادی به این موافقت نامه داشت که عدم ارائه سند تعهدات بود. در واقع به واسطه موافقت نامه پاریس ما ملزم به اجرای تعهداتی می شدیم که آن تعهدات در سندی به اسم INDC ذکر شده و آن سند هم باید به همراه موافقت نامه به مجلس می رفت و در کنار موافقت نامه پاریس تصویب می شد و بعد به شورای نگهبان می رفت. اما این فرایند طی نشده بود و شورای نگهبان خواست این سند همراه متن موافقت نامه پاریس که مورد تایید مجلس قرار گرفته به شورای نگهبان بیاید. بنابراین هم به خاطر این مورد دوباره به مجلس برگشت و الان در کمیسیون کشاورزی مجلس است.
پس درواقع می توان اظهار داشت که ما اصلاً هنوز به توافق پاریس نپیوسته ایم؟
ما هنوز نپیوسته ایم و پیوستن رسمی ما به این شکل خواهد بود که پس از تایید کمیسیون کشاورزی و بعد هم مجلس شورای اسلامی و تصویب شورای نگهبان و تایید هیئت دولت و ارائه اسناد به دبیرخانه کنوانسیون تغییر اقلیم، به صورت رسمی به این موافقت نامه می پیوندیم.
بر این اساس نمی توان به ضرس قاطع اظهار داشت که این موافقت نامه تا این لحظه هزینه و منفعتی برای ما نداشته است؟
بله همین طور است. تا الان هیچ اتفاقی نیفتاده است. ولی موافقت نامه پاریس یک موافقت نامه صرفا زیست محیطی نیست و خیلی متفاوت با معاهداتی است که شاید با همین اسم عنوان می گردد و شاید در ذهن خیلی از مردم هم در همان سبک دسته بندی شود. موافقت نامه پاریس به دنبال کاهش انتشار گازهای گلخانه ای با هدف جلوگیری از گرمایش زمین است. این مورد یکی از ابعاد موافقت نامه پاریس است و بُعد علمی مسأله به این مفهوم است که آیا واقعا گازهای گلخانه ای عامل گرمایش جهانی و وضعیت فعلی هست یا نیست؟ این موضوعی است که به نظر می آید آنقدرها که شاید در موردش تبلیغ می گردد دلیل کاملی در دست نیست و شاهد این مورد هم مخالفت های زیادی است که بین دانشمندان مختلف شاهدیم و بیشترشان هم در امریکا هستند.
یعنی دانشمندانی هم هستند که معتقدند انتشار گازهای گلخانه ای عامل اصلی گرمایش زمین و تغییر اقلیم نیست؟
تعداد زیادی از دانشمندان دنیا به این مورد معتقدند و نظریات دیگری هم وجود دارد که عوامل دیگری باعث پدید آمدن وضعیت فعلی هستند. برای مثال اگر بخواهم بگویم در یک نمونه این ها یک پتشینی راه انداختند که در امریکا در سال ۲۰۰۷ این پتشین را ۳۱ هزار و ۴۷۷ نفر امضا کرده بودند که معتقد بودند عامل گرمایش جهانی نیست و باید برای آن دنبال دلایل دیگری باشیم.
و شما با آن ها موافقید؟
من نمی خواهم اینجا گیر کنم. به اصل مطلب می خواهم برسم و می خواهم بگویم این مورد به نظر من در کشور ما جا برای کار دارد و این اتفاقی است که تا حالا نیفتاده است. ما نهادهایی را داشتیم که می توانستند این کار را بکنند مثل دفتر تغییر اقلیم، نه این که کار بنیادینی هم در این زمینه بکنند اما حداقل مطالعاتی را که صورت گرفته جمع بندی بکنند. در دنیا هم رایج است که مطالعات دانشمندان دنیا را یک جمع بندی داشته باشند اما حتی همین را هم در این زمینه نداریم. این مورد آن قدرها که می گویند قطعی نیست و هنوز یک دعوای علمی است که گویا هنوز به جمع بندی نرسیده است.
از بحث درباره خود پدیده تغییر اقلیم و دلایل علمی آن که بگذریم، آثار اقتصادی پیوستن به این موافقت نامه را چگونه ارزیابی می کنید؟
اتفاقاً بحث های جدی روی بحث اقتصادی ماجراست. موضوعی که شاید کمتر دیده شده است. ما کشوری هستیم که از نظر منابع نفت و گاز مجموعا رتبه اول دنیا را داریم. در واقع نقطه اثر یعنی هدف اصلی موافقت نامه پاریس کاهش انتشار همین منابعی است که ما داریم. پس به نظر می آید که پیوستن ما به این موافقت نامه امکان دارد اقتصاد ما را تحت تاثیر قرار بدهد. بعنوان نمونه چند کشور با شرایط مشابه را ببینیم. روسیه بزرگترین دارنده منابع گازی و یکی از بزرگترین کشورهای زغال سنگ دنیا است. این کشور تاکنون به موافقت نامه پاریس نپیوسته و از سوی مسئولین همچون پوتین اعلام شده در صورتیکه کشور به موافقت نامه پاریس بپیوندد در دراز مدت تاثیر منفی روی اقتصاد کشور دارد.
این اتفاق در کشورهای همسایه ما در عربستان و قطر هم افتاده است. قطر با وجودی که به موافقت نامه پاریس پیوسته ولی هیچ تعهد قابل ذکر عددی و کمی به این موافقت نامه ارائه نکرده است. عربستان هم تعهد قابل ارزیابی نداده است. عربستان بزرگترین تولید کننده نفت می باشد. پس به نظر می آید ما هم باید رفتار مشابهی داشته باشیم و محدودیتی برای توسعه اقتصادی مان به وجود نیاوریم.
ما که نتوانستیم تاکنون به شکل دلخواهی که در ذهنمان بوده برنامه های توسعه ای مان را اجرایی نماییم. نمونه چین را در نظر بگیرید. از سال ۲۰۰۵ که رشد اقتصادیش را به صورت نمایی شروع کرد، همزمان با رشد اقتصادی، میزان انتشار گازهای گلخانه ای اش به صورت نمایی افزایش پیدا کرد. یعنی رشد اقتصادی کشور همزمان با رشد انتشار گازهای گلخانه ای بود. پس اگر ما هم یک روزی اتفاقی بیفتد و داخل کشورمان زمینه ای فراهم گردد که به صورت کاملا جهشی و انفجاری رشد اقتصادی داشته باشیم میزان انتشارمان هم افزایش می یابد. در حالیکه موافقت نامه پاریس می خواهد میزان انتشارمان را در این سطح نگه داریم و حتی کاهش بدهیم. به همین خاطر اگر به موافقت نامه پاریس بپیوندیم و تعهداتی که برنامه ریزی کردیم را واقعا ارائه بدهیم به مثابه این است که سدی در برابر رشد اقتصادی خودمان تولید نماییم.
غیر از سد بالقوه ای که جلوی رشد احتمالی آینده را خواهد گرفت اگر به موافقت نامه پاریس بپیوندیم هم اکنون هم اتفاق محسوسی در اقتصاد ما، چیزی که برای مردم قابل لمس باشد، رخ می دهد؟
همه این ها بستگی دارد به این که ما چه نوعی تعهدی بدهیم. همین که الان داریم را اگر بخواهم مثال بزنم، الا با این تعهد فعلی که دادیم اگر بخواهیم بپیوندیم یعنی کاهش ۴ درصد نامشروط و ۱۲ درصد مشروط گازهای گلخانه ای، خود سازمان محیط زیست عنوان کرده اجرای این کاهش هزینه ای به ترتیب معادل ۱۷.۵ و ۵۲.۵ میلیارد دلار به دنبال دارد که این عدد بسیار عدد درشتی است و ما برای تامین آن با مشکلات خیلی جدی مواجه می شویم.
افزون بر این منابع تامین هم زیر سوال است. با عنایت به این که این منابع قابل وصول نیستند پس اجرای تعهدات ما هم در هاله ای از ابهام است. پس طبیعی است نمی توانیم تعهدات را اجرایی نماییم و مشکلات حقوقی و زیادی برای ما به وجود می آید.
آیا پیوستن به موافقت نامه پاریس در کنار این هزینه سنگین، منافعی هم برای ما خواهد داشت؟
بعضی از معاهدات بین المللی همچون موافقت نامه پاریس در واقع منافع اقتصادی دقیقی برایش تعیین نمی گردد. به خاطر این که عنوان می گردد این پدیده ای مثبت برای کل جهان است و استدلالی که مطرح می گردد این است که زمین در حال گرم شدن است و همه ما در کشتی هستیم و باید از این کشتی مراقبت نماییم و اگر سوراخ شود همه با هم غرق می شویم. مهمترین و جدی ترین استدلال موافقین این است. دست کم برداشت من بعنوان کسی که صحبت ها را شنیدم همین بود.
بر اساس اعدادی که خود سازمان محیط زیست گفته و در گزارشی که عنوان کرده گفته ۸۰ درصد گازهای گلخانه ای را ۲۵ درصد جمعیت دنیا انتشار داده اند، یعنی در طول تاریخ از انقلاب صنعتی تا به امروز ۸۰ درصد گازهای گلخانه ای که در جو زمین رها شده تنها حاصل فعالیت ۲۵ درصد جمعیت دنیا است و مابقی جمعیت جهان که ما هم در آن گروه هستیم سهم بسیار اندکی داشته ایم. با این حال که جمعیت زیادی هستیم پس اگر بخواهیم عدالت انتشار را در نظر بگیریم یعنی به جمع بندی برسیم و عدالتی را رعایت نماییم به این خواهیم رسید که کشورهای توسعه یافته نباید هیچ انتشاری داشته باشند و الان باید انتشارشان به صفر برسد و در کنار آن منابع جاذب دی اکسیدکربن را افزایش بدهند، مثلاً جنگل های دنیا را توسعه بدهند تا مجموع انتشارشان مثبت باشد و در مجموع انتشار عدد مثبتی را از خودشان نشان بدهند تا اینکه آن عدالت رعایت شود.
کشورهایی که کمتر توسعه پیدا کرده اند مثل ما این اجازه را داشته باشند از این منابع ملی به نحو احسن استفاده کنند. البته این بدان مفهوم نیست که بهره وری را کنار بگذاریم ولی به این مفهوم هم نباید باشد که محدودیتی جهت استفاده دلخواه و جهت استفاده آن طور که صلاح می دانیم وجود داشته باشد.
پس پیشنهاد ما در برابر این بحث که مطرح می گردد این است که همه دنیا روی این مورد موظف می باشند. همین الان هم میزان انتشار خیلی از کشورهای توسعه یافته از وضعیت فعلی ما بیشتر است. در حالیکه در طول تاریخ با انتشار گازهای گلخانه ای به رشد اقتصادی بسیار بالایی دست پیدا کرده اند، عدالت حکم می کند که مایی که زمینه و فرصت داریم فرصت را از خود نگیریم و این یکی از بحث هایی است که در مورد منافع موافقت نامه پاریس مطرح می گردد.
جدای از بحث خیر عمومی زمین، آیا پیوستن به موافقت نامه پاریس هیچ منافع مالی و اقتصادی برای ما نخواهد داشت؟
موضوعی که من از موافقین موافقت نامه پاریس شنیدم این است که می گویند سالانه صد میلیارد دلار همه کشورهای توسعه یافته به همه کشورهای در حال توسعه منابع مالی می دهند برای افزایش بهره وری که بتوانند در برابر تغییر اقلیم تطابق بیشتری داشته باشند و در مقابل این تغییر اقلیم از زمین محفاظت کنند. یعنی موافقت نامه پاریس را به چشم فرصتی برای جذب سرمایه خارجی می بینند که این را در موافقت نامه پاریس هم داریم و ساز و کارش هم دیده شده که کشورهای توسعه یافته به کشورهای در حال توسعه کمک مالی کنند اما چند نکته است که به آن توجه نمی گردد آن هم شرایط خاص کشور ما هم اکنون است.
اولا که بزرگترین تامین کننده این صد میلیارد دلار امریکا بود که از این موافقت نامه خارج شد پس تامین صد میلیارد دلار در هاله ای از ابهام است و همان گونه که می دانید رقبا با هم چالش دارند که اگر کشوری تامین نکند کشور دیگر سهمش را می پردازد یا نه؟ پس آن صد میلیارد خودش زیر سوال است که آیا اصلا تامین می گردد یا نمی شود؟
از آن طرف با عنایت به تحریم هایی که وجود دارد یعنی تحریم های بانکی و تحریم هایی که خودمان نمی توانیم پول نفتی که می فروشیم را دریافت نماییم به نظر من دریافت کمک های مالی از کشورهایی که پول خودمان را به خودمان نمی دهند یک مقداری خوشبینانه است. یعنی ما بیش از حد نسبت به مبحث خوشبین هستیم که کشوری که پول خودمان را به خودمان نمی دهد کمک مازادی که نسبت به آن تعهدی هم ندارد انجام بدهد.
یکی از ایراداتی که ما به موافقت نامه پاریس داریم همین است که ما چرا تعهداتمان را مشروط نکردیم به دریافت مبالغ مشخص از جامعه بین الملل و نحوه وصول قابل اطمینان به این مفهوم که در میان کشورهای در حال توسعه فرض کنید سهم ما از انتشار گازهای گلخانه ای ۲۰ درصد است، یعنی فرض کنید ۲۰ درصد گازهای گلخانه ای را ما منتشر می نماییم پس سهم ما از این صد میلیارد دلار باید ۲۰ میلیارد دلار باشد. اگر سالیانه ۲۰ میلیارد دلار به حساب ایران طوری واریز نمایند که ایران به هر شکلی که بخواهد از آن استفاده و آن را وارد کشور کند و با آن فاینانس کند و بتواند آن مسائلی که دلش می خواهد را پیش ببرد بله آن وقت موافقت نامه پاریس خیلی هم خوب است. ولی چنین اطمینان و ضمانتی به هیچ کشوری نمی دهند و اصلا مشخص نمی باشد که سهم هر کشور چه قدر خواهد بود؟ اصلا مشخص نمی باشد ایران چه سهمی دارد؛ اصلا دارد یا ندارد؛ اصلا هر کشوری الان می تواند به بهانه تحریم ها به کشور دیگری سهم خودش را بدهد و هیچ تضمینی برای دریافت این پول نیست. پس می خواهم بگویم این مورد هم یک مقدار خوشبینانه است و ما نمی توانیم خیلی روی آن مانور جدی بدهیم.
برخی قطعی های اخیر برق در کشور را با پیوستن ایران به موافقت نامه پاریس مرتبط دانسته اند، با عنایت به این که ما اساساً هنوز به موافقت نامه پاریس نپیوسته ایم چه طور این اتفاق ممکن است؟
این مبحث که موافقت نامه پاریس با تمام نکات مثبت و منفی که دارد و نقدهایی که به آن وارد است باعث قطعی های اخیر برق کشور شده است حرف کارشناسی و درستی نیست، به این دلیل که اگر ما وضعیت فعلی وزارت نیرو را بررسی نماییم می بینیم که این اتفا از سال های قبل پیش بینی می شد. اقتصاد وزارت نیرو اقتصاد ناکارامدی است و این وزارت خانه بدهکارترین وزارت خانه کشور است.
تمام این مورد از آن جایی نشات می گیرد که دخل و خرج وزارت خانه با هم نمی خواند به این مفهوم که این وزارت خانه ۱۱۰ تومان هر کیلووات برق را تولید می کند اما ۶۰ تومان می فروشد. یعنی در هر کیلو وات ساعتی که تأمین می کند تا ۴۰ تومان ضرر می کند و در واقع با تولید برق بدهکار و بدهکارتر می گردد و تنها متکی به دریافت کمک های دولتی است که سر پا بماند.
معلوم است که این چرخه معیوب نمی تواند ادامه داشته باشد. به خاطر این نمی تواند ادامه داشته باشد که ۶۰ درصد نیروگاه های کشور خصوصی هستند. بخش خصوصی نیروگاه راه اندازی کرده و تولید برق می کند و وقتی نمی تواند برقی که تولید کرده را به آن کیفیت و قیمت و شرایط که دلش می خواهد بفروشد و حداقل انتظارش این است پولی که حاصل از فروش برق است را بگیرد و این اتفاق هم نمی افتد و با تاخیرهای بسیار مواجه می شود، خیلی واضح و مشخص است که انگیزه برای ادامه کار نداشته باشد.
در حال حاضر همین الان که بنده با شما صحبت می کنم وزارت نیرو ۱۵ هزار میلیارد تومان بدهی دارد و بدیهی است اگر شما سرمایه گذار باشید ترجیح می دهید پولتان را جای دیگر سرمایه گذاری کنید و یان سبب می گردد رشد صنعت نیروگاهی از جانب بخش خصوصی حدودا متوقف بشود و دولت هم به تنهایی با بودجه های عمرانی که دارد نمی تواند ظرفیت جدید به میزان دلخواه تولید کند. بدین سان هر ساله پنج تا شش درصد افزایش مصرف برق داریم در حالیکه به این شتاب نمی توانیم برق تولید نماییم و این نتیجه اش خاموشی هایی می گردد که با آن مواجهیم.
چگونه می توان از این دور باطل خارج شد؟
به نظر می رسد ما یک صنعت متاسفانه ناکارامدی در حوزه تولید برق داریم که نیاز است از نظر تعرفه و قیمت گذاری اصلاح گردد. مهمترین نیاز حوزه برق ما اصلاح تعرفه های قیمت گذاری برق به خصوص برای مشترکین پرمصرف است. الان در قیمت برق ما جزو کشورهایی هستیم که حتی بین همسایه های خودمان بسیار قیمت پایینی داریم. قیمت برق ایران حدود یک هفتم قیمت برق افغانستان است و حدودا از تمامی کشورهای همسایه مان برق ارزانتری به مشترکین می دهیم و این سبب شده که برق به یک کالای بی ارزش تبدیل گردد که هر چه بیشتر توسط بخش پردرآمد جامعه مصرف شود یارانه بیشتری نصیبشان می گردد.
این روند معیوب باید اصلاح گردد یعنی باید قیمت ها طوری تعرفه گذاری شود که مشترکین پرمصرف با مصرف بیش از حد جریمه هایی بشوند که انگیزه مصرف بیش از حد نداشته باشند. این اتفاق الان نمی افتد و دو ضرر دارد. اول این که در تابستان برای ما تولید اوج می کند و دوم این که میانگین پرداختی مشترکین را آن قدر پایین می آورد که وزارت نیرو ۳۰ تا ۴۰ تومان به ازای هر کیلو وات ساعت ضرر می کند. به نظر می آید تا این فرایند اصلاح نشود ما این مشکل را خواهیم داشت و مطمئن باشید سال بعد با این روند مشکلات بسیار جدی تر می گردد و همان گونه ادامه پیدا خواهد نمود و این همه برمی گردد به اقتصاد معیوب وزارت نیرو و هیچ ربطی به معاهدات بین المللی ندارد.
پس قطعی برق از دید شما که منتقد پیوستن به موافقت نامه پاریس هستید ارتباطی با این موافقت نامه ندارد.
قطعا هیچ ربطی به موافقت نامه پاریس ندارد. موافقت نامه پاریس اصلا در کشور اجرا نشده است. دغدغه وزارت نیرو اصلاً اجرای موافقت نامه نیست. تمام دغدغه وزارت نیرو گرفتن اوج تابستان است و البته این را هم بگویم وزارت نیرو هم انتخاب درستی در این زمینه نداشته و حالا شاید برمی گردد به دولت. خود آقای چیت چیان وزیر سابق نیرو در یادداشتی که منتشر نمود صراحتا به این مورد اشاره نمود که بارها خواستیم قیمت برق را در دولت افزایش بدهیم ولی با مخالفت های دولت مواجه شدیم. این مخالفت ها به نظر خیلی کارشناسی و برخاسته از نگاه دقیق و منافع ملی نیست. این چیزی است که ما اسیرش هستیم و سبب شده که به وضعیت فعلی دچار شویم. این نگاه ها همان قدر غلط است که بگوییم موافقت نامه پاریس باعث قطعی برق شده. یعنی هر دوی این نگاه ها که دو سوی ماجرا ایستاده اند غلط است و به نظر من منافع ملی را فدا می کنند.